محمدطاها جیگرخالهمحمدطاها جیگرخاله، تا این لحظه: 11 سال و 28 روز سن داره

جیگرخاله

پسرخاله

راستی محمد طاها جون شما یه پسرخاله داری به نام محمدحسین  که نه سالشه و خیلی خیلی دوست داره  البته مامانش خیلی خیلی خیلی بیشتر دوست داره البته بگما منم خیلی دوتاتونو دوست دارم .محمد حسینم یه جیگر دیگه ست   اینم عکس شما وپسر خاله    ...
27 آبان 1392

محمدطاها ومحرم

محمدطاها جون امسال اولین سالی بود که محرم در جمع خانواده بودی پارسالم که تو دل مامانت بودی محرم هرسال اولین جمعه محرم همایش شیرخواره های حسینی برگزار میشه  امسال من وتو مامان، بابات و مامانی ودایی عباس  باهم رفتیم همایشی که تو مصلی امام خمینی برگزار میشه  خیلی عالی بود ولی توهمش خواب بودی اینم عکساش   ...
27 آبان 1392

پستونک اجباری

محمدطاهاجون اینم یه عکس از پستونک خوردن البته به اجبار آخه تواصلا پستونک دوست نداری ولی چون میخواستم یه عکس از پستونک خوردن بندازم یکم همکاری کردی و مثلا خوردی     ...
27 آبان 1392

روز ولادت

به نام خدایی که تورا آفرید   سلام به فرشته کوچولویی که بالاخره در روز 11فروردین سال نودودو به ما افتخار داد و زمینی شد   محمدطاها جان تو در این روز در ساعت 6بعدازظهر در بیمارستان چمران تهران به جمع خانواده اضافه شدی            ...
27 آبان 1392

رفتیم خونه

بهترینم توروزی که به دنیا آمدی فرداش تو و مامانت مرخص شدید از بیمارستان وبه اتفاق هم رفتیم خونتون   در آنجا خانواده ی پدریت منتظر شما بودن عزیزم آخه شما اولین پسر تو نوه هاشون بودی .   اوناهم از دیدنت کلی خوشحال شدن مثل ما .   ...
27 آبان 1392

اذان گفتن

خوب بعد از ده روز بابایی(پدر مامانت)شمارو بردمسجد تا حاج آقا تو گوش جناب عالی اذان بگن انقدرم پسر خوبی بودی اصلا گریه نکردی   البته روزی که به دنیا امدی مامانت توگوشت اذان گفته بود ولی دوباره, آخه مامانت دوست داشت یه حاج آقا برات اذان بگه    ...
27 آبان 1392

روزی که ختنه شدی

خوب...... واما روزی که شما قرار شد ختنه بشی تواین روز فقط چهل وهفت روزت بود گلم  آخ گریه آخ گریه کردی اولش ولی بعدش نه پسر خوبی بودی  شما به همراه مامانت ومامانی وبابایی رفتی با خنده  ولی وقتی امدی انقدر گریه کرده بودی خوابت برده بود       ...
27 آبان 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جیگرخاله می باشد